به گزارش راهبرد معاصر؛ این برنامه که تا کنون با روند رو به رشدی در جذب مخاطب روبرو بوده است سعی کرده است به عنوان الگوساز برای زنان جامعه نقش خود را ایفا نماید. آنچه که مخاطب مشاهده میکند، اگر چه صرفا در قالب گفتگویی مژده لواسانی و میهمان خلاصه میشود اما طبیعتا، این موفقیت برآمده از یک اقدام جمعی و کارگروهی است.
در برنامه اخیر «کاملا دخترونه» اینبار میزبان دختری بوده است که کاربران فضای مجازی وی را به خوبی میشناسند، وی به راحتی و تنها یک سالی هست که به سفر مشغول است و با سیستم کوچسرفینگ (میهمانپذیری و اقامت رایگان) درخانه اهالی ساکن میشود، چندان تقیدی به حجاب ندارد و سبک زندگی شخصی و اجتماعی او از سبک زندگی ایرانی و اسلامی فاصله بسیار دارد؛ «سحر طوسی»؛ این خانم میهمان برنامه الگومحور «کاملا دخترونه» شبکه۳ با موضوع ازدواج و خانواده شده است.
شاید در ابتدا گمان شود که ایشان را به منظور نقد زندگیاش به برنامه دعوت کردهاند اما بعد از گذشت اندک زمانی از گفتگو درمییابیم که نه تنها این دعوت به منظور نقد نیست بلکه در مقام تمجید از او، این برنامه در حال پخش است.
سحر طوسی، زندگی شخصی و اجتماعی خودش به وی مربوط است اما زمانی این مسئله نقدپذیر میشود که صداوسیما در یک برنامه تخصصی دخترانه، وی را به عنوان یک الگو معرفی میکند. اولا، آیا برای مخاطب تناقض محسوب نمیشود که میهمان برنامه کلا تقیدی به حجاب ندارد اما در صداوسیما باحجاب میآیند، آن هم با موضوع ازدواج و خانواده؟ دوم، آیا این برنامه نتوانسته است میهمان درخور تری برای این موضوع بیابند؟
دور از انتظار است که صداوسیما به عنوان رسانه ملی نظام جمهوری اسلامی یک خانم مجرد که اعتقادی به حجاب ندارد را به عنوان الگو در حوزه ازدواج و خانواده مطرح میکند.
اشتباه در سازمان بزرگی مثل صداوسیما امری دور از انتظار نمیباشد اما برخی از برنامهها و تولیدات هستند که به عنوان هویت و پیشانی این سازمان مطرح میشوند. از ماه عسل گرفته تا خندوانه، دورهمی، کاملا دخترونه و ... . در همین برنامه های پربیننده که طبیعتا میزان تاثیرگذاری آن بیشتر میباشد لزوم توجه و نظارت وسواسگونه از سوی مسئولین میانی که نظارت بر برنامهها دارند، ضروریتر میباشد.
انتظار این است اگر اشتباه در برنامه ماه عسل با دعوت از امثال یاسمین اشکی و سحر عرب رخ میدهد، و تبعات آن تا مدتها گریبانگیر صداوسیما و مخاطب حتی در فضای مجازی بوده است، حداقل دیگر در چنین برنامههایی رخ ندهد.
هدف از این مطلب، ذکر اشتباهات صداوسیما نیست. بلکه منظور آن است که گفته شود صداوسیما به عنوان یک نهاد قانونی در کشور موظف به ساختارگرایی در قالب قانون اساسی است و باید چارچوب سیاستهای کلان را مراعات نماید.
بهجاست که پرسیده شود کیفیت تولیدات صداوسیما به چه میزان توانایی الگوسازی برای نیل به جامعه اسلامی ایرانی داشته است؟ اگر داشته است، که قطعا داشته، چرا با برخی از بیدقتی و اهمال کاریها موجب آن میشویم که زحمت دوچندان برای پاک کردن آن اشتباه صورت بگیرد و از سرعت روبهجلوی این سازمان کاسته شود.
و شاید بهتر این باشد در عین جوانگرایی صورت گرفته، لزوم نظارت آگاهانه بیشتر از پیش شود. چرا که مخاطب کنونی به کمک گسترش شبکه مجازی و گسترش اطلاعات به راحتی رسانه مورد نظر خود را درمییابد. بنابراین بهتر است که از چنین اشتباهاتی کاسته شود چرا که در عین تاثیرگذاری بر میزان مخاطب صداوسیما، چنین اشتباهی موجب تناقض فکری و آدرس غلط دادن به مخاطب میشود.